کد مطلب:106487 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

خطبه 102-در تشویق به زهد











[صفحه 29]

از خطبه های آن حضرت علیه السلام است: صدف: روی گردانید فجیعه: مصیبت ثوی بالمكان: در آن جا اقامت گزید جلد: نیرو ای مردم! به دنیا مانند زاهدان بنگرید كه در آن زهد و بی میلی اختیار كرده و روی از آن بر تافته اند، زیرا به خدا سوگند این دنیا بزودی آن كس را كه در آن سكنا دارد از میان می برد، و آن كه را در ناز و نعمت و ایمنی است دچار مصیبت و اندوه می سازد، در این دنیا آنچه از دست رود و پشت كند، دیگر بار، باز نمی گردد، و آنچه در آینده می آید دانسته و شناخته نیست، تا در انتظار آن باشیم. شادی آن آمیخته به اندوه است، و توان و نیروی مردان رو به ضعف و زبونی است، فزونی آنچه در این دنیا دلپسند و خوشایندتان می باشد، شما را فریب ندهد، زیرا بهره شما از آنچه در كنار خود دارید اندك است. حاصل این خطبه ترغیب مردم به زهد و بی میلی به دنیا، و پرهیز دادن آنها از آلودگی به تباهیهای آن است. امام (ع) دستور فرموده كه به دنیا مانند زاهدان یعنی كسانی كه رغبت خود را از آن باز داشته و روی از آن گردانیده اند بنگرند، و تذكر می فرماید كه مردم باید دنیا را رها كنند، و آن را ناچیز شمارند، مگر برای رفع ضرورت كه باید به مقدار ضروری

اكتفا كنند، سپس امام (ع) به ذكر معایب نفرت انگیزآن به شرح زیر پرداخته اند: 1- این كه دنیا ساكنان خویش و كسانی را كه بدان اعتماد و اطمینان كرده و دل به آن بسته اند از میان می برد. 2- این كه دنیا ناز پروردگان و متنعمان را، كه آرزوها آنان را فریب داده و خود را از گزند ایام مصون دیده اند به مصیبت می كشاند، و آنچه را بدان دل خوش كرده و مایه ایمنی خود یافته اند از آنها می گیرد. 3- این كه آنچه از دنیا سپری می شود، از مردم روی می گرداند، همچون جوانی و تندرستی و دارایی و عمر، دیگر بار باز نمی گردد. 4- این كه معلوم نیست در آینده چه اوضاع و گرفتاریهایی پیش می آید تا چشم به راه آن باشند و در صدد رفع آن برآیند. 5- این كه شادی دنیا به اندوه آمیخته است، و آن كه از شادی برخوردار است، پیوسته در تشویق دست دادن مطلوب و یا از میان رفتن محبوب است. 6- این كه پایان قدرت و نیرومندی مردم دنیا ناتوانی و سستی است، چنان كه خداوند متعال فرموده است: ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه یكی از صلحا و نیكان درباره زهد و بی میلی به دنیا گفته است: آیا آن زندگانی كه آمیخته به درد و بیماری، و رو به پیری، و منتهی به نابودی، و در پی آن پشیمانی است شایس

ته دلبستگی است؟ سپس امام (ع) نهی می كند از این كه مردم به آنچه در دنیا خوشایند و دلپسند آنهاست فریفته شوند، بدین سبب كه خوشیها و لذات دنیا زودگذر و ناپایدار است، و آنچه برای انسان شایسته رغبت و دلبستگی است چیزی است كه پیوسته به همان گونه كه هست باقی بماند، و از زوال و تغییر مصون باشد. اشاه آن حضرت به این كه اندكی از اینها شما را همراهی می كند كفن و امثال آن است،

[صفحه 30]

رحمت خدا بر باد كه بیندیشد و عبرت گیرد و بینا شود كه آنچه از دنیا باقی مانده بزودی فانی گردد و آنچه از آخرت است، همواره باقی و پایدار است، و هر آنچه به شمارش آید پایان یافتنی است، و هر چه در انتظار هستید آمدنی است، و هر آینده ای قریب و نزدیك است. سپس امام (ع) دعا می كند برای كسانی كه می اندیشند و از اندیشه خود سود برده به وسیله آن عبرت می گیرند، بدین معنا كه ذهن را به آنچه حق و سزاوار است منتقل می سازند كه همان وجوب ترك دنیا و كار و كوشش برای آخرت است، و این توجه و انتقال ذهن موجب ادراك حق و مشاهده با چشم باطن برای او خواهد بود. به دنبال این مطلب امام (ع) متاع موجود دنیا را به معدوم، تشبیه فرموده است برای این كه مردمان را گوشزد فرماید كه آنچه موجود است بزودی معدوم خواهد شد، و گویا وجود آن بر اثر سرعت زوال و نابودی، همانند عدم است، همچنین عدم حضور آخرت را در حال حاضر، و ثوابها و عقابهایی كه در آن عاید انسان می شود، به سبب این كه بزودی موجود و عاید خواهد شد، به وجود حاضر و دائم تشبیه، و با جمله كل معدود منقض پایان گرفتن عمرها را كه از روزها و ساعتها و نفس برآوردنها تشكیل شده گوشزد فرموده است. فرمو

ده است: و كل متوقع آت و كل آت قریب دان. این عبارت، نوع ضرب اول از شكل اول قضایای منطقی است، و نتیجه این است كه هر چه مورد انتظار است، قریب و نزدیك است، و اشاره است به مرگ و آنچه پس از آن است.

[صفحه 32]

نیز از این خطبه است: دانا كسی است كه ارزش خود را بداند، و مرد را همین نادانی بس كه قدر خود را نشناسد، دشمنترین مردان نزد خدا بنده ای است كه خداوند او را به خودش واگذاشته است، چنین كسی پا از راه راست بیرون می نهد، و بی رهنما و دلیل حركت می كند، اگر برای كار در كشتزار دنیا خوانده شود، به كار می پردازد، اگر برای عمل در كشتزار دنیا خوانده شود سستی می ورزد، گویا آنچه را برای آن كار می كند (دنیا) بر او واجب است، و آنچه نسبت به آن سستی می كند (آخرت) از او ساقط شده است. امام (ع) در این خطبه دانا را منحصر فرموده به كسی كه قدر خود را بشناسد، و مراد از قدر، اندازه و ارزش او در مملكت خدا و موقعیت او در قلمرو عالم وجود است، و چون این شناخت مستلزم این است كه انسان مناسبت خود را با آفریدگان عوالم وجود درك كند، و بداند كه او در جرگه كدامین آفریدگان است، و برای چه منظوری وجود یافته است، ناچار چنین كسی عالم، و از دانش لازم برخوردار، و اوامر الهی را فرمانبردار است، و از حدی كه كتاب خدا و سنن انبیا (ع) برای او ترسیم كرده اند پا فراتر نخواهد گذاشت. فرموده است: و كفی بالمرء جهلا ان لایعرف قدره. نظر به این كه علم موجب

می شود كه انسان قدر خود را بشناسد، ناگزیر كسی كه ارزش خود را نمی داند عالم نیست و نادان است، زیرا نقیض لازم مستلزم نقیض ملزوم می باشد، و این كه فرموده است: و كفی بالمرء جهلا اشاره است به شدت و قوت جهل و این كه نادانی مستلزم سختی و عذاب است. فرموده است: و ان من ابعض الرجال... تا قصد السبیل. پیش از این شرح آن داده شده است. فرموده است: سائرا بغیر دلیل. ذكر دلیل در اینجا اشاره است. به ائمه هدا (ع) و راهنمایان به خدا، و كتاب سنت نیز از جمله راهنمایانند، برای این كه اگر انسان در طریق راه خدا، و در نحوه سلوك و رفتار خود با بندگان او، دلیل و راهنمایی نداشته باشد در زمره هلاكت یافتگان است. فرموده است: ان دعی... تا آخر. امام (ع) واژه حرث را كه به معنای كشت كردن است برای كارهایی كه انسان جهت دنیا و یا آخرت خود انجام می دهد استعاره فرموده است. وجه مشابهت میان زرع و اعمالی كه انسان برای دنیا یا آخرت خود به جا می آورد این است كه هر دوی آنها كسب بوده و برای تحصیل ثواب و پاداش صورت می گیرد. سپس از نظر این كه انسان در كارهای دنیا جدیت و پیشدستی و مواظبت دارد، امام (ع) اعمال او را در این باره به آنچه بر او واجب است تشبیه فرمود

ه، و كارهای او را برای آخرت كه همواره با قصور و تنبلی و سستی همراه است، به آنچه از او ساقط شده همانند فرموده است، با این كه سزاوار است آدمی وضعی خلاف این داشته باشد. و توفیق از خداوند است.

[صفحه 34]

نیز از این خطبه است:. . . و آن زمانی است كه از تباهیهای آن كسی جز مومنان بی نام و نشان رهایی نیابند، آنانی كه اگر در جایی حضور یابند شناخته نمی شوند، و اگر غائب باشند كسی جویای آنها نیست، اینان چراغهای هدایتند، و برای سالكان راه حق در ظلمات جهل، نشانه های روشنند، آنها در راه ایجاد فتنه و مفسده گام برنمی دارند، و به بازگو كردن عیبها و خطاهای دیگران نمی پردازند، و بیهوده گویی و یاوه سرایی نمی كنند، آنان كسانی هستند كه خداوند درهای رحمت خویش را به روی آنها باز می كند، و سختیهای عذاب خویش را از آنها برطرف می سازد. شریف رضی گفته است: این كه امام (ع) فرموده است: كل مومن نومه مراد، مومن گمنام و كم آزار است و واژه مساییح جمع مسیاح است و به معنای كسی است كه میان مرد برای ایجاد مفسده و سخن چینی رفت و آمد می كند و مذاییع جمع مذیاع است و این درباره كسی به كار برده می شود كه هنگامی كه می شنود دیگری كار بدی انجام داده زبان به گفتن آن باز و به پخش و نشر آن اقدام می كند، بذر جمع دور است و این واژه بر كسی اطلاق می شود كه نادان و بی شعور و یاوه گو باشد. نومه: كسی كه بسیار بخوابد و گفته شده كه به سكون و او به معنا

ی ضعیف و ناتوان است كفات الاناء ظرف را باژگونه كردی، به كار رفتن نومه در این جا كنایه است از گمنامی و نداشتن نام و نشان در میان مردم به سبب اعراض از خلق و توجه آنها به خالق، چنان كه خود آن حضرت این سخن را با ذكر: ان شهد لم یعرف و ان غاب لم یفتقد تفسیر فرموده است یعنی كسانی كه اگر حضور داشته باشند شناخته نیستند اگر غائب باشند كسی در پی پرسش حال آنها نیست، و مراد هر مومنی است كه دارای این اوصاف باشد، و درباره این مومنان واژه های مصابیح و اعلام را استعاره فرموده است، زیرا اینان در طریق معرفت باری تعالی اسباب هدایتند، و در این باره از این سخن گفته شده است. عبارت لیسوا بالمساییح... تا ضراء نقمته واضح است، و سیدرضی رضوان الله علیه مشكلات آن را بیان داشته است.

[صفحه 34]

ای مردم بزودی شما را زمانی فرا می رسد، كه اسلام همچون ظرفی كه وارونه شود و هر چه در آن است بریزد باژگونه می شود، ای مردم! خداوند شما را پناه داده از این كه بر شما ستم كند اما از این كه شما را بیازماید پناه نداده است، چنان كه فرموده است: ان فی ذلك لایات و ان كنا لمبتلین فرموده است: ایها الناس... تا الاناء بما فیه. امام (ع) در این گفتار از آینده آگاهی می دهد، و از تباهیهای اهل زمان و فتنه های دوران رها كردن دین، سخن می گوید. چنان كه پیش از این نیز در این باره اشاره هایی فرموده است، آن حضرت دگرگونی زمانه را به وارونه شدن ظرف با هر چه در آن است، تشبیه فرموده، و وجه تشبیه این است كه همان گونه كه ظرف پس از وارونه شدن، فایده خود را از دست می دهد، اسلام هم به سبب این كه مردم عمل به احكام آن را ترك می كنند از انتفاع خارج می شود، و چه نیكو تشبیهی است، زیرا زمان برای اسلام مانند ظرف برای آب است، و این كه فرموده است: ان الله قد اعاذكم من ان یجور علیكم اشاره است بر این كه این دگرگونیها ستمی نیست كه از جانب پروردگاربر شما رفته باشد، زیرا خداوند متعال فرموده است: و ما ربك بظلام للعبید بلكه آزمایشی است كه خداون

د سبحان از بندگان خود به عمل می آورد، چنان كه فرموده است: ان فی ذلك لایات و ان كنا لمبتلین پس هر كه در برابر این آزمایشها شكیبایی كند، سود برده و هر كه كفر ورزد، وبال آن بر اوست. معنای آزمایش خلق را از جانب خالق متعال و فواید آن را پیش از این گفته ایم و ضرورتی برای تكرار نیست، و توفیق از خداوند است.


صفحه 29، 30، 32، 34، 34.